۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دل» ثبت شده است

صبح بخیر

به نام اوی من و تو

خیلی وقت بود که توی دنیای تنگ و تاریک خودش دنبال یه روزنه میگشت
میخواست هرطوری هست از پیله ای که دور خودش درست کرده نجات پیدا کنه
دنبال یه روزنه میگشت

  • فهیمه ‌‌‌
  • سه شنبه ۲۶ آذر ۹۸

شوخی کردم بخدا

به نام خدای فؤادها...


این روزها با سرعت و بی‌رحمی هرچه تمام‌تر دارند مرا از تو دور می‌کنند، آن‌هم در جنگی نابرابر و من بی‌دفاع‌ترین آدمم اینجا، روی این تکه از زمین.

  • فهیمه ‌‌‌
  • پنجشنبه ۱۴ آذر ۹۸

اتفاقم باش...

به نام او

وقتی به دلم میفته که اجاق گاز روشن مونده، برمی‌گردم و می‌بینم آره، روشن مونده؛
وقتی به دلم میفته که کلید خونه توی جیب پالتوم جامونده و ممکنه پشت در بمونم، می‌روم توی جیب‌مو نگاه می‌کنم و می‌بینم کلیدم اونجاست؛

  • فهیمه ‌‌‌
  • شنبه ۹ آذر ۹۸
موضوعات