به نام او

وقتی به دلم میفته که اجاق گاز روشن مونده، برمی‌گردم و می‌بینم آره، روشن مونده؛
وقتی به دلم میفته که کلید خونه توی جیب پالتوم جامونده و ممکنه پشت در بمونم، می‌روم توی جیب‌مو نگاه می‌کنم و می‌بینم کلیدم اونجاست؛
وقتی به دلم میفته امروز دقیقا همونجایی که نباید، کسی رو می‌بینم که دلم نمی‌خواد ببینمش، می‌روم و می‌بینم که اون آدم دقیقا همونجا سرو کله اش پیدا میشه؛
وقتی به دلم میفته که امروز عصر بارون میاد و بهتره چترمو بردارم، عصری بارون میشه و خوشحالم که چترمو برداشتم
وقتی به دلم میفته که ...
مدتیه هررررچی به دلم میفته اتفاق میفته...

تو خیلی وقته به دلم افتادی
پس چرا اتفاق نمیفتی؟؟!!!!