۲ مطلب با موضوع «یاد آلود» ثبت شده است

الهه

به نام خدا

با اینکه عاشق هم بودیم، اما هیییییچوقت درست و حسابی باهم حرف نزدیم.‌ زیاد حرف می‌زدیم اما از هر دوتا جمله مون صددرصد یکی از اونها بدوبیراه گفتن و مسخره کردن و نیش و کنایه و دست انداختن و ازین چیزها بود. ازهمین کارای نوجوونها!!

  • فهیمه ‌‌‌
  • چهارشنبه ۲۰ آذر ۹۸

بیچاره آدم بزرگ‌ها

به نام او...

                                                              

 یه بسته ی کادوپیچ شده که شبیه یک شکلات بزرگ بسته بندی شده بود، هدیه ای بود که برایم آورده بود. قد شکلاتی که درست کرده بود فقط دووجب از قد خودش کوچکتر بود...وقتی بسته رو به دستم داد با صدای دوست داشتنی اش گفت: شکلاته ها، باید بخوریش؛ بعد هم زد زیر خنده...

  • فهیمه ‌‌‌
  • جمعه ۱۵ آذر ۹۸
موضوعات