به نام خدای دانا و توانا
توی کتاب فارسی دوم دبستان، یه درسی داریم به اسم کوشا و نوشا؛ هیچوقت حس خوبی به این درس نداشتم؛ هدفش قشنگه، اما متن خوبی براش ننوشتن. یه مُشت شعار تکه وپاره که به درد هیچکجای روزگار امروزمون نمیخوره.
به نام خدای دانا و توانا
توی کتاب فارسی دوم دبستان، یه درسی داریم به اسم کوشا و نوشا؛ هیچوقت حس خوبی به این درس نداشتم؛ هدفش قشنگه، اما متن خوبی براش ننوشتن. یه مُشت شعار تکه وپاره که به درد هیچکجای روزگار امروزمون نمیخوره.
به نام اوی من و تو
داشتم نگاهت میکردم. همونموقع که اومدی توی دفتر و حس کردی اوضاع عادی نیست و پرسیدی چه خبره و اون همکارت که اتفاقا زیاد بهش نزدیک نمیشی، گفت که فردا تعطیله، بعد هم از سر شوق و ذوق زد زیر خنده... اما تو انگار یکدفعه غمی سنگین روی دلت افتاد. انگار یکدفعه ذهنت بهم ریخت، درسته؟ نگو که نه... دیگه خوب میشناسمت عزیزم.
به نام خدای ماهیها
اولین بار که این آهنگ را شنیدم یادت هست؟ آهنگ را با ایمیل برایم فرستاده بودی و بعد پیامک دادی که: "لطفا ایمیل" و یک علامت لبخند:-) هم چاشنی پیامکات کرده بودی. ایمیل را که باز میکردم دستانم میلرزید و قلبم تا نزدیکیهای دهانم بالا آمده بود و نفسم در نمیآمد.
هو اللطیف
در هراس از ابهام روزگار
و روزهایی پر از تشویش
در کوره راهِ رفتن و نرسیدن
هِی زمین خوردن و هِی برخواستن
به نام مهربانترین...
♨️ وطن، شهر، خانه... دیگرهیچکدام بهانه های ما نیستند، بهشت و بهانه ی ما آنجاست که تو باشی...
تو که نباشی، هیچ کجاو هیچ زمانی متعلق به ما نیست.
یک هفته ی دیگر بدون تو گذشت... وقتی نباشی بی شک زندگی نخواهیم کرد، حتی اگر در چشمِ مردمان، صد سال زیسته باشیم.
اما نازنین! "زیستن" کجا و "زندگی کردن" کجا؟ و کیست که تفاوت این دو را نداند؟
بهشت و بهانه ی ما! سراسیمه ایم به دنبال بهشتی که تو را کنار خود ببیینم، غافل از اینکه هر کجا که تو باشی، بهشت می شود.
به نام اوی من و تو
✔ بگذار تو را آرزو کنم...
گفت: آرزو کن، گفتم: تو ؛ گفت: آرزوهای بزررررگتر، گفتم: تو ...
گفت: تاکِی؟!! گفتم: تا روییدن گلهای رستاخیز!
گفت: اما تا آنروز خیییییلی راه مانده، خسته خواهی شد.
گفتم: عاشقی که خسته شود، عاشق نیست. عاشقی که حرف از "نشدن" بزند، به ساحت عشق خیانت کرده است.