به نام اوی من و تو...

اصل مطلب: دیشب با خودم قرار گذاشتم که این وبلاگ نوپا را سر پا نگه دارم و‌نگذارم خاک بخورد.
اینقدرررررر دلخور هستم از کارهای نصفه و نیمه و نیمه و نصفه...
یک بازه ی صد روزه (یعنی: از یازدهم آبان تا بیستم بهمن) برای خودم معین کردم برای اینکه حتی اگه شده روزی دو خط اینجا بنویسم، بنویسم.

شده ام شبیه بنده های خدایی که میگویند: عااااااشقتم خدااااا و مُدام پروفایل و استوری و پُست عاشقانه برای خدا میگذارند که مثلا خدا بیاید و پروفایلشان را چک کند و لایک و....!!!
من هم که عاااااااشق نوشتن و مُدام لاف عاشقی...
اما دریغ از قلم و قدم و‌ قلبم که حرکتی بکند.
یادش بخیر اما قدیم ها و در زمان امپراطوری تلگرام و همانجا که همه مان ساعتها مقیم آستانش بودیم، برای خودم یک عالمه برو و بیای نوشتاری داشتم و روزهایی که در آن یادداشت جدیدی از خودم منتشر میکردم انگار رنگ و طعم و بوی اکسیژن هوا هم برایم عوض میشد... و این خاصیت عشق است دیگر...