بسم رب المهدی
پدر پرده نشین و غریبم سلام...
امروز باز هم جمعه ست
و
دارد میگذرد
و
هیچ اتفاق دیگری نیفتاد.
بسم رب المهدی
پدر پرده نشین و غریبم سلام...
امروز باز هم جمعه ست
و
دارد میگذرد
و
هیچ اتفاق دیگری نیفتاد.
به نام مهربانترین...
♨️ وطن، شهر، خانه... دیگرهیچکدام بهانه های ما نیستند، بهشت و بهانه ی ما آنجاست که تو باشی...
تو که نباشی، هیچ کجاو هیچ زمانی متعلق به ما نیست.
یک هفته ی دیگر بدون تو گذشت... وقتی نباشی بی شک زندگی نخواهیم کرد، حتی اگر در چشمِ مردمان، صد سال زیسته باشیم.
اما نازنین! "زیستن" کجا و "زندگی کردن" کجا؟ و کیست که تفاوت این دو را نداند؟
بهشت و بهانه ی ما! سراسیمه ایم به دنبال بهشتی که تو را کنار خود ببیینم، غافل از اینکه هر کجا که تو باشی، بهشت می شود.
بسم رب المهدی...
آقای غربت نشین مان سلام.
همیشه می گویند دیگران را به چیزی بخوان که خودت عامل به آنی و من همیشه و همه جا از نظم گفته ام، از اینکه هر چیزی باید در جای خودش باشد و بر آن اصرار کرده و میکنم. همیشه گفته ام که نظم کیفیت زندگی را بالا می برد...