به نام خدا

 از خیابان ما تا میدان اصلی شهر، حدود ده دقیقه با تاکسی فاصله ست. امروز ظهر که برای رفتن به مدرسه سوار تاکسی شدم، راننده پرسید: همیشه این مسیر را چقدر کرایه میدید؟ گفتم: دو هزار تومان. گفت اما من تاکسی متر زدم. گفتم: باشه. 
توقع داشتم انتهای مسیر ۲۰۰ ، ۳۰۰ تومان بیشتر بگیرد و ‌مرا به تاکسی مترش حواله دهد. موقع پیاده شدن، دوتا اسکناس صدتومانی(که این روزها کمتر پیدا می‌شود) را به طرفم گرفت و گفت: کرایه تون شد ۱۷۷۵ تومان، حلال کنید، ۲۵ تومانی ندارم بهتون پس بدم.
گفتم: نه، خواهش میکنم، من که همیشه این مسیر را دوهزار تومان می‌دهم. چیزی نگفت و در سکوت خود مرا محو کرد. وقتی پیاده شدم بوی خدا توی هوا پیچیده بود.